52

دو سال پیش وقتی تازه وارد این شهر شده بودم از لحاظ روحی خیلی روبراه نبودم اون زمان تازه از ایران برگشته بودم و شهر و محیط برام تازگی داشت. سال قبل ما توی یک شهر دیگه زندگی می کردیم و من یه مسافرت سه ماهه به ایران داشتم که تو این فاصله همسر به تنهایی خونه پیدا کرد و اسباب کشی کرد تا من تشریف فرما شدم.

خونه توی یک محله قدیمی تو مرکز شهر بود دو طبقه، طبقه اول صاحبخانه 80 ساله ما با همسر مریضش زندگی می کرد و بالا دو واحد کوچکتر بود که تو یکیش ما بودیم و اون یکی یه دختر 18 ، 19 ساله ی سر به هوا که بیشتر وقتها هم نبود.

صاحبخانه مذکور علی رغم سنش زن پرکاری بود. همسرش آلزایمر داشت و علاوه بر اون خیلی پیر و مریض بود و ویلچر نشین. خانم همسایه که ما خاله پیرزن صداش می کردیم یه حیاط نسبتا بزرگ داشت با یه عالمه درخت و سبزی جات. که طبق گفته خودش شغلش کشاورزی بود اون به همراه خانمی که هر روز برای نظافت خونه اش می اومد از اون مزرعه کوچیک نگهداری می کردند.

این نمایی از خونه خاله:



چند روز پیش تو خیابون دیدمش که داشت از خرید برمی گشت. همون موقع ها هر شب صدای ناله و گریه آقاهه می اومد. اوایل من خیلی می ترسیدم. یه بارم بی هوش شده بود همسر و صدا کردن رفت پایین همسر می گفت مثل چوب خشک شده بود صاف نمی شد. دو ماه بعد از رفتن ما آقاهه مرد. و خاله دو ماه براش لباس سیاه پوشید.


خاله تو این خونه سفید کوچولو مرغ و خروس و بو قلمون نگه می داشت.


 

نمایی از چاه و حوض کوچولو. ( جند تا ماهی تو این حوض بودند که یه رابطه مسالمت آمیزی با گربه خونه داشتند. گربه هرگز به اینا نگاه چپ نمی نداخت.)


 

خاله هفته ای دو سه بار برای ما از محصولات این باغچه ها میآورد. 

امیدوارم یا هرگز پیر نشم. یا یه پیرزن قوی و با حوصله بشم.

نظرات 5 + ارسال نظر
زری چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ

سلام. دلم از این خونه ها خواست. بدجور

بهارک شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 ق.ظ

چه مناظر زیبایی. اونقدر دلم میخواد تو خونه های مردم رو ببینم. باور کن فضولی نیست. دوست دارم ایده های دیگرون رو ببینم و کیف کنم از اینکه چطور با سلیقه و مرتب و منظم به زندگیشون شکل و نظم میدن و ازشون چیز یاد بگیرم. خانومه عجب با سلیقه بوده ها. چه منظره ای خلق کرده بودده. خوش به حالش... دست تو هم درد نکنه که برامون عکسا رو گذاشتی ببینیم.

منم کاملا باهات همنظرم. از خیلی سال پیش یکی از علایقم دیدن خونه مردم بود و اینکه بتونم ازشون چیز یاد بگیرم. آره خیلی با سلیقه است. ولی خوب چون نه بچه داره و نه اونقدر رفت و آمد نظافت روزانه خیلی زیاد برای خونش. ولی خوب اینطوری عادت کرده دیگه. خواهش می کنم عزیزم.

نینا یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ق.ظ http://learningpassenger.blogfa.com

چه عکس های قشنگی. پر از انرژی مثبته

لیلا دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:10 ب.ظ http://mylovelyparadise.persianblog.ir/

برای من دیدن حیاطها و خونه ومحیط زندگی کشورهای دیگه خیلی جالبه .مرسی

برای منم همینطور. خواهش می کنم.

الف.م دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ http://dahe40.blogfa.com

مرسی از عکسها . خیلی برام جالب بودن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد