آره بارون میومد         
آره بارون میومد خوب یادمه
مث آخرای قصه، که آدم می ره به رویا
آره بارون میومد خوب یادمه
آره بارون میومد خوب یادمه

زیر لب زمزمه کردم
کی می تونه این دل دیوونه رو از من بگیره؟
اون قَدَر باشه که من این دل و دستش بدم و چیزی نپرسه
دیگه حرفی نمونه بعد نگاهش
آره بارون میومد خوب یادمه
آره بارون میومد خوب یادمه

یه غروب بود روی گونه هات
دو تا قطره که آخرش نگفتی بارونه یا اشک چشمات
اما فرقی هم نداره
کار از این حرفا گذشته
دیگه قلبم سر جاش نیست
آره بارون میومد خوب یادمه
آره بارون میومد خوب یادمه

خیلی سال پیش
توی خوابم دیده بودم تو رو با گونه ی خیست
اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشک چشمات
اونجا هم نشد بپرسم
اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشک چشمات
اونجا هم نشد بپرسم
آره بارون میومد خوب یادمه
آره بارون میومد خوب یادمه

نظرات 2 + ارسال نظر
نینا شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 ق.ظ

:*

مرادیان زاده دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ http://www.aashenaa.persianblog.ir

سلام
امروز تقریبا بیشتر این نوشته ها را که مال این ماه بود را خوندم.خوب وساده می نویسی وصمیمی.گاهی خوندن اینها وشریک شدن در لحظات دوستان برای من لذت بخش است هر چند ممکن است نظری داده نشود چون اینها مربوط بخود است و فقط باید با هم بخوانیم.

برای من هم که چند سالی است از دوستان و خانواده ام دورم خوندن وبلاگ دوستان و همراه شدن با اونها تسکین دهنده و لذتبخشه. ممنون از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد