31

حمام آفتاب


از وقتی جای تختم رو عوض کردم هم خواب بهتری دارم و هم لذت بیشتری می برم الان تختم دقیقا زیر پنچره است زیر سقف آسمون. دیگه هوا خوبه و شبها نیازی نیست کرکره بیرون رو بکشیم  و می تونم شبها آسمون رو خوب ببینم و ستاره ها رو بشمارم گرچه به خاطر هم سطح بودن با اقیانوس ما شبهای پرستاره ای نداریم و هر شب فقط دو تا ستاره رو می بینم اونم کم نور ولی لذتبخش.

صبحها هم با اولین اشعه های خورشید بیدار می شم و به آسمون خیره می شم. خورشید با عظمت و گوهر گرانبها. چقدر از نورش انرژی می گیرم. الان چند روزی است که تو خونه حمام آفتاب می گیرم بسیار بسیار لذتبخشه.  اینجا ترس از هیچ چیزی وجود نداره تو روز بارونی ترس از خیس شدن ندارند و اجازه می دن همه بدنشون بارون رو حس کنه و با در اومدن خورشید با حمام آفتاب از خورشید انرژی می گیرند.

توصیه می کنم دوستان خوبم که اینجا رو می خونند روزانه 10 دقیقه حمام آفتاب بگیرند درسته آفتاب پشت شیشه خیلی تاثیر نداره ولی به نظر من بی تاثیرم نیست.

  

نظرات 6 + ارسال نظر
شبو دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:43 ب.ظ http://delices.persianblog.ir/

از طریق وبلاگ باران با اینجا آشنا شدم.
چه وبلاگ با صفایی! پر از حس قشنگ زندگی!
امیدوارم همیشه زندگی تون گرم و بهاری باشه!

سلام شبوی عزیز

خوش آمدید و ممنون از لطفتون. متشکرم از آرزوی قشنگتون. خیلی خوشحالم که مهمون عزیزی مثل شما دارم. آرزو می کنم دلتون شاد و لبتون خندون باشه.

fiuna جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:31 ب.ظ http://gharibeeashena.blogfa.com

طوری درمورد آفتاب صبحت کردی که حدس میزنم تو یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکنی. اینجا آفتاب یعنی زندگی. طوری همه رو سرحال میاره که بعضی وقتا از اینکه سالها بهش میگفتم آفتاب لعنتی شرمنده میشم. الان قدرش رو میدونم که امسال 6 ماه تموم آفتاب نداشتیم.

آره فیونای عزیز من پرتغال زندگی می کنم. البته اینجا به نسبت جاهای دیگه اروپا آب و هوای گرمتری داره ولی برای منی که بزرگ شده ی تهران آفتابی هستم آفتاب خیلی مهمه . البته بیشتر اینجا دوستش دا رم تا تو ایران. چون می تونم با همه جسم و روحم حسش کنم و لذت ببرم. راستی خوش اومدی.

fiuna شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 ق.ظ

منم تو آلمان زندگی میکنم با اینکه حدود ده ساله اینجام . بااینکه بارون رو خیلی دوست دارم ولی بعضی وقتا واسه آفتاب دلم غنج میره تا آفتاب درمیاد میزنم بیرون ولی این بادی که تو شهر ماست نمیذاره لذت گرمای آفتاب رو حس کنی.

از بس که روزهای بارونی طولانی اند. منم زمانی رو تجربه کردم که برای یک ماه کامل بدون حتی یه روز آفتابی پشت هم بارون اومده به خاطر اینه که آفتاب عزیزه. تو شهر ما هم گاهی باد شدید می یاد ولی به ندرت. من عکسهایی که از شهرتون می گذارید رو خیلی دوست دارم و البته از صبحانه هاتون.

نینا دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:11 ق.ظ

دلم برات تنگ شده مرجان جونم...MISS U

عزیزم........miss you too
این روزا کمی بی حوصله ام یکم اوضاع بحرانیه. امیدوارم بتونم اوضاع روحیم رو روبراه کنم. ممنونم نینای عزیزم.

نینا دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:44 ب.ظ

برات کلی انرژی مثبت میفرستم....

ممنون عزیزم.

لیلا یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:48 ب.ظ http://mylovelyparadise.persianblog.ir/

خب چرا وبتو ادرس نداده بودی ؟شبو و فیونا هم که هستن جای من خالی بوده!
مرجان جون من عکس بذار .نمیدونی برای من چقد جذاب و ارزشمنده.از خیابون بارونیش .از پنجره ت از نمای ساختمونها..............باشه؟

سلام لیلا جون خیلی خیلی خوش آمدی.
چون گاهی حضورم کمرنگ می شه و کمتر فرصت نوشتن دارم. حتما حتما یه عالمه عکس می زارم . الان کلی تشویق شدم. بازم ممنون که بهم سر زدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد