19

امروز ظهر وقتی همسر اومد من و به زور برد بیرون، تا وقتی خونه ام دوست دارم همش خونه باشم وقتی می رم بیرون دوست دارم بیرون باشم تازه صبحها هم به زور می رم حموم وقتی می خوام برم تو به زور می رم و به زور هم می یام بیرون ( یه همچین آدم بی تعادلیم من)

علی رغم اینکه صبح امروز کلی غصه خوردم الان حالم خوبه. و تا با الان یه خط هم درس نخوندم فردا ظهر امتحان دارم، تازه قبلش هم یه کلاس optional دارم که مال امتحان بعدیه که باید برم.

همسر رفته بود 15 تا نون گرفته بود 10 تا ما 5 تا پرنده ها بعلاوه باقی مونده غذای دیروز بردیم خدمت پرنده های عزیز که خیلی هم بهشون چسبید. 

اومدنی هم مثل یه شهروند بی فرهنگ از این گلا که اسمش نمی دونم چیه کنیدم به نظرم فوق العاده است حالا عکسش رو تو ادامه مطلب می گذارم .

الان همزمانیم با حراج زمستانی امسال خیلی خرید نداشتم علی رغم پارسال ولی وقتی هم که خرید ندارم باز هم هر چند روز یه بار به فروشگاهها سر می زنم. و خرید می کنم

من عاشق خریدن دفتر لغتم اونم بیشتر دفتر لغت انگلیسی همیشه دنبال دفتر های خوشگلم فکر می کنم اینطوری بیشتر سمتش می رم تازگی ها یه مدل خریدم مثل جاسوییچیه ولی به نظرم خیلی مناسب اینکار چون فروشگاهه هم حراج زده بود و کلا می خواست جمع کنه سه تا خریدم. (  عکس اونم می ذارم ادامه مطلب که کنار این گلها ازشون عکس گرفتم.)

و در آخر اگر قسمت بشه برم یکی دو ساعت درس بخونم.


  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد